نوشته‌ها

,

هوش مصنوعی AI در حال آمدن به نظارت ویدئویی است…

 

کاربران نهایی به چه نوع هوشی نیاز دارند؟

از هوش مصنوعی (AI) در نظارت ویدئویی، هم برای پردازش اطلاعات به طور همزمان و هم تحلیل ویدئوی آرشیو شده بسیار استفاده می شود.

وقتی که کامپیوتر Deep Blue از IBM در سال ۱۹۹۶، در اولین بازی شطرنج خود در مقابل قهرمان جهان گری کاسپاروف برد، مردم متوجه شدند که کامپیوترها چقدر در مقایسه با هوش انسان قدرتمند شده اند. از آن زمان به بعد، نه تنها توان محاسبه به طور نمایی افزایش پیدا کرده است بلکه هزینه توان پردازشی نیز بسیار افزایش پیدا کرده است. این روندها به همراه پیشرفت ها در الگوریتم های هوش مصنوعی، توانایی گسترش سیستم هایی را که در برخی موارد می توانند کارها را بهتر از انسان انجام دهند، فراهم کرده اند.

نظارت ویدئویی یکی از این کارها است؛ و با توجه به آن که با وجود رشد بسیار در نظارت و ذخیره سازی داده های ویدئویی، افزایش کمی در توانایی تحلیل ویدئو ایجاد شده است، قطعا این فرصت بازار بزرگی است. طبق گفته IHS، ۱۲۷ میلیون دوربین نظارتی و ۴۰۰ هزار دوربین بدنپوش در سال ۲۰۱۷ ارسال شد – به علاوه ۳۰۰ میلیون دوربین از قبل به کار گرفته شده اند – و تقریبا ۲٫۵ میلیون اگزابایت داده در هر روز ایجاد می شود.

چالش های بزرگ

یک مشکل برای اپراتورهای نظارت، خستگی توجه مستقیم است. مغز انسان به طور طبیعی بین مدت توجه و حواس پرتی جا به جا می شود. در نظارت، حواس پرتی ها می تواند منجر به نتایج مهلکی شود. بنابراین، چه می شد اگر سیستم نظارتی داشتیم که هیچ وقت دچار حواس پرتی نمی شد، سیستمی که با انسان ها برای متوقف کردن خطاها همکاری می کرد؟ این وعده هوش مصنوعی در نظارت ویدئویی است.

اما چالش این جاست. کامپیوترها واقعا مانند مغز انسان کار نمی کنند. برای مثال، آن ها پردازش و حافظه را از هم جدا می کنند، در صورتی که انسان این کار را انجام نمی دهد و در حالی که کامپیوترها کاملا سیستم های دیجیتالی هستند، مغز هر دو ویژگی های آنالوگ و دیجیتال را به نمایش می گذارد، بنابراین مدل سازی آن پیچیده تر است.

محاسبه نورومورفیک علمی است که به دنبال این است که درک کند مغز انسان چگونه کار می کند و بعضی از این ویژگی ها را برای بهتر کردن کامپیوترها در عملکردهای خاص به کار ببرد. چند وقت است که کامپیوترها در جا دادن اعداد در خود بهتر از ما بوده اند؛ برای مثال، یک پردازشگر موبایل، می تواند ۱۰۰ میلیارد از این عملیات ها را در یک ثانیه تمام کند. مغز برای انجام این کارها توسعه نیافته است ولی در دریافت، پردازش و واکنش به جریان های اطلاعات جمع آوری شده از محیط اطراف ما بسیار خوب است. برای نظارت ویدئویی، هوش مصنوعی که مشخصات مورد دوم را به نمایش بگذارد، مناسب ترین است. به علاوه، سیستم های AI مبتنی بر کامپیوترها، مزیت حافظه مطمئن – چیزی که مغز انسان در آن ضعیف است– را در بر دارند.

 

توسعه ابتدایی AI در بینایی کامپیوتری

تا سال ۲۰۱۲، کامپیوترها نمی توانستند گونه های متفاوت تصاویر را تشخیص بدهند ولی یک الگوریتم توسعه یافته توسط Alex Krishevsky این را تغییر داد. آن الگوریتم نشان داد که طبقه بندی و تشخیص شی می تواند با شبیه سازی و تمرین شبکه ای از عوامل محاسبه ای به دست آید. توپولوژی این شبکه شبیه سلول های مغزی (نورون ها) است بنابراین شبکه عصبی مصنوعی نام گرفته است. عنصر محاسبه ای اساسی Krishevsky یک convolution و گونه ای تابع ریاضی بود که فیلترینگ را انجام می داد. بنابراین، این شبکه ها به عنوان شبکه های عصبی پیچشی (CNN ها) شناخته شدند. CNN ها یک افزودنی قوی به انبار ابزارهای بینایی کامپیوتری هستند، اما دو محدودیت کلیدی در نظارت ویدئویی دارند.

 

اولا، فرآیند یادگیری آن ها به تکرار شدید محاسبه ای زیادی نیاز دارد. انجام وظیفه می تواند برای کامپیوترهای ابری قوی روزها یا هفته ها وقت بگیرد. ثانیا، یک مجموعه بزرگ از داده تمرینی مورد نیاز است. این در تشخیص تصویر به معنی جمع آوری تعداد زیادی از تصاویر است که در آن هر شی طبقه بندی شده تا یک تابع خطا بتواند در آخر هر گذر شبکه عصبی محاسبه شود. میلیون ها چرخه تمرین و میلیون ها تصویر طبقه بندی شده ممکن است برای تشخیص تمام اشیای مربوط به تابع مورد نیاز سیستم لازم باشد.

 

محدودیت های دیگر این تکنولوژی شامل مصونیت از اختلال ضعیف، مخصوصا در وقتی است که پیکسل های تصادفی به خاطر سنسور های noisy یا آلودگی لنز پدیدار می شوند. و دیگر این که اگر شبکه برای مثال، توسط کسی که عینک دارد گیج شود و نتواند بدون یک مجموعه تصاویر طبقه بندی شده اضافه شده مربوط به آن صورت در پایگاه داده، صورت جدیدی در جمعیت پیدا کند، طبقه بندی نادرست می تواند به وجود آید، پارامترهای شبکه CNN ها نیاز به تنظیم محتاطانه دارند و حتی پس از آن، نرخ دقت طبقه بندی صحیح تصویر می تواند برای کاربردهای نظارتی، کمتر از حد ایده آل باشد.

به طور خلاصه، CNN ها می توانند نظارت ویدئویی را بهبود بخشند، اما تنها با توان پردازش چشمگیر و حجم زیادی از داده های تمرینی در دسترس. هر کدام از آن ها هزینه قابل توجهی را اضافه می کنند. زمان مورد نیاز برای تمرین این گونه شبکه ها و ناتوانی آن ها در یادگیری در حال حرکت نیز یک عامل بادارنده است.

شبکه های عصبی Spiking (SNN ها) و نظارت ویدئویی

SNN ها به دنبال شبیه سازی جنبه های متفاوت نحوه کار مغز هستند. مغزهای ما انفجارهای انرژی کوتاه یا spike ها را تولید می کنند. این ها در زمان های دقیقی نسبت به یکدیگر اتفاق می افتند. میلیاردها از آن ها به طور موازی در نورون های ما جریان دارند. مغزهای ما محرک های بصری (و دیگر محرک ها) از جمله رنگ ها و قطعات تصویر را به قطار پالس spike ها تبدیل کرده که توسط نورون های ما پردازش می شوند. سیناپس ها نورون ها را به یکدیگر متصل کرده، مغز از پتانسیل های الکتریکی و شیمیایی به عنوان انتقال دهنده های پیام استفاده می کند. هر سیناپس یک حافظه کوچک دارد که یک ارزش تنظیم شده توسط انرژی الکتریکی در یک spike را ذخیره می کند.

هر نورون تمام ارزشی را که به سمت سیناپس های ورودی می آیند، جمع کرده و سپس پالس spike خود را اگر به یک ارزش حیاتی برسد، آزاد می کند. بازخورد مشخص می کند که کدام spike ها در یک رویداد خروجی شرکت می کنند و معناداری آن سیگنال های سیناپس ها توسعه داده می شود، در حالی که باقی سیگنال های سیناپس ها کسر مقام پیدا می کنند. در این روش، نورون به الگوی خاصی از سیناپس ها و ورودی آن ها حساس می شود. این به شدت مخالف CNN ها است که به تابع های ریاضی پیچیده وابسته هستند. SNN ها در واقع کارایی نورون ها را مدل سازی می کنند.

بنابراین، تمام این ها برای طبقه بندی تصویر در ویدئو چه معنی ای دارد؟ تکنولوژی SNN امروزه می تواند الگوها و مردم را از یک تصویر در ویدئوها پیدا کند. برای مثال، یک اداره پلیس که به دنبال یک مظنون در پخش های ویدئویی زنده است هزاران تصویر از آن مظنون ندارد؛ و همچنین هفته ها برای تمرین یک سیستم CNN وقت ندارد. تصویر در یک سیستم بر پایه SNN می تواند به اندازه ۲۴ در ۲۴ پیکسل – نیازی به بالا بودن کیفیت آن نیست – باشد. این تکنولوژی به طور هم زمان یاد می گیرد و تنها به توان پردازش نسبتا کمی نیاز دارد – به عنوان مثال یک کامپیوتر رومیزی x86 یا سرور و انرژی کمی را مصرف می کند. همه این ها به این معنی است که می توان با سیستم های قدیمی بدون نیاز به سخت افزار های گران یا ارتقا های زیرساخت از آن استفاده کرد. از تکنولوژی SNN می توان به عنوان یک راه حل تنها نرم افزاری استفاده کرد یا با استفاده از کارت داخلی PCIe  مبتنی بر FPGA تسریع شود.

 

عملکرد SNN ها در جهان واقعی

وظیفه اجرای نرم افزاری یک SNN بر روی سرورهای بر پایه x86، آزمایش شده در یک بازی، شناسایی تمام ۵۲ کارت ها در یک بسته بود. SNN در محیط های با وضوح پایین، روشنایی ضعیف و دنیای واقعی تمرین داده شده بود.

تا وقتی که کارت ها به سمت بالا گرفته شوند، اگر به صورت طبیعی بازی شود شناسایی می شوند. در کل ۲۹ میز، دقت تشخیص کارت ۹۹٫۷۶ درصد و دقت تشخیص چیپ ۹۹٫۲۱ درصد بود.

اما درباره طبقه بندی چهره، یک نگرانی کلیدی در کاربردهای نظارت شهروندی، چه؟ SNN، برای ارزیابی این مطلب در مجموعه داده ای از تصاویر جمع آوری شده از وب توسط موسسه تکنولوژی کالیفرنیا (Caltech) مورد امتحان قرار گرفت. تمام رویدادهای یک شخص را بدون مثبت کاذب، در یک مجموعه ۴۵۰ چهره ای شناسایی کرد (شکل پایین). اضافه کردن ۶۸ درصد اختلال (شکل ۲b)، اختلال و ۵۲ درصد offset گاما (شکل ۲c) یا اختلال و تاری (شکل ۲d) بر عملکرد شناسایی تاثیری نداشت.

 

 

در آزمایش بعدی، این سیستم بیش از ۵۰۰,۰۰۰ تصویر چهره را از هشت دوربین با کیفیت بالا در طی سه ساعت و نیم، با استفاده از یک سرور ۸۶x استخراج و دنبال کرد. و در یک آزمایش دیگر، آن ۳۶ ساعت ویدئو را در کمتر از دو ساعت پردازش کرد و بیش از ۱۵۰,۰۰۰ تصویر چهره را استخراج کرد.

کارهایی که چند سال پیش برای ماشین ها غیرممکن بود، به چیزی عادی تبدیل می شوند. CNN ها یک پیشرفت رو به جلوی بزرگ هستند ولی SNN ها شاید بزرگ ترین احتمال را برای فراهم کردن توانایی های جدید و ارزشمند در نظارت ویدئویی اصلی امروزه دارند.

 

 

 

منبع : https://iranalarm.com/

,

چرا VMS اهمیت دارد؟

 

  چرا VMS اهمیت دارد؟

 

در VMS اهمیت  برای یک متخصص امنیتی، چند بار مجبور به توضیح این مطلب بوده اید که؛ یک دوربین PTZ باید همیشه با حداقل یک دوربین ثابت همراه شود تا پوشش پشتیبان مستمری از تمام جاهایی فراهم کند که دوربین PTZ نمی بیند؟

امروزه به لطف نسل فعلی دوربین های نیمه کروی‌ (دوربین های ۳۶۰ درجه با رزولوشن بسیار بالا با لنزهای Fisheye)، این گفت و گو کمتر رخ می دهد. در حال حاضر برای بسیاری از کاربردهای PTZ و برای پروژه هایی که نیازمند استفاده از چند دوربین ثابت هستند، اغلب یک دوربین نیم کروی ترجیح داده می شود. اما برای بهره بردن کامل از مزایای ارائه شده توسط دوربین های نیمه کروی، باید به دقت VMS هایی را که با آنها مورد استفاده قرار می گیرند در نظر بگیرید. درک رابطه بین VMS اهمیت ویژه  و دوربین برای تضمین این مطلب که سرمایه گذاری شما در این تکنولوژی طبق انتظار عمل می کند، ضروری است.

 

دوربین های نیم کروی: چرا و کجا؟

دلیل اصلی که مشتریان این قدر به دوربین های نیم کروی علاقه مند هستند این است که می توانند در مخارج صرفه جویی کنند. سرمایه گذاری در یک سیستم VMS به سرعت قابل درک است و یک راه ساده برای محدود کردن هزینه ها، کاهش تعداد دوربین ها است. استفاده از یک دوربین برای پوشش منطقه ای بزرگ هزینه ها را به شیوه های متعددی کاهش می دهد: هزینه خود دوربین ها، کابل کشی برای پشتیبانی از آنها و زمان مورد نیاز برای نصب. به علاوه کاهش هزینه هایی مربوط به مجوز دهی VMSاهمیت  (تنها مجوز یک دوربین به جای چند دوربین، مورد نیاز است) و پشتیبانی و نگهداری مستمر وجود دارد.

دوربین های نیمه کروی در محدوده گسترده ای از شرایط، چه در فضای باز و چه در فضای بسته محبوب هستند. مدارس از آنها در راهروهای متقاطع استفاده می کنند که در گذشته چند دوربین در آنجا نصب بودند. به علاوه استفاده از آنها در فضای بزرگی که یک فضای تعریف شده دارند، مانند کافه تریا و ورزشگاه منطقی است. مشتریان تجاری استفاده از آنها در فضاهایی از جمله لابی ها یا پارکینگ ها را مفید می دانند. برای پوشش این مناطق، دوربین ها می توانند دید گسترده ۳۶۰ یا ۱۸۰ درجه ای فراهم کنند و اجازه زوم در منطقه مشخص مورد نیاز را بدهند.

معمولا، روی سقف یا دیوار نصب می شوند که تفاوت اصلی سقف و دیوار در این است که یک دوربین نصب شده روی دیوار تنها می تواند دیدی ۱۸۰ درجه ارائه کند. در زمان نصب روی دیوار، معمولا یک صفحه نصب سه گوش مورد استفاده قرار می گیرد که دوربین را به سمت پایین مایل می سازد تا میدان دید آن طول دیوار را پوشش دهد. یک گزینه نصب که کمتر متداول است قرارگیری به سمت بالا است، چه روی زمین چه روی میز یا روی پیشخوان. در تمام وضعیت ها، نرخ داده و فشرده سازی یکسان است.

در زمان انتخاب میزان مگاپیکسل های مورد نیاز، به خاطر داشته باشید که میزان مگاپیکسل به کل میدان دید اشاره دارد – تمام ۳۶۰ درجه یا ۱۸۰ درجه. پهنای باند و ذخیره سازی باید با این عدد مطابق باشند. اما وقتی روی بخش هایی از کل تصویر زوم می کنید، میزان مگاپیکسل برای آن فریم ویدئویی تقریبا مساوی با درصد آن از تمام میدان دید است. و هر قدر بیشتر زوم کنید، تعداد مگاپیکسل تصویر کمتر می شود. بنابراین، اگر به فکر استفاده از یک دوربین نیم کروی به جای چهار دوربین ۲ مگاپیکسلی هستید، حداقل به یک دوربین نیم کروی ۸ مگا پیکسلی نیاز دارید تا تصاویری از هر ربع را با سطح مشابهی از جزئیات ارائه کند.

 

آیا VMS شما Dewarp را انجام می دهد؟

چند سال پیش، زمانی که دوربین های نیم کروی در ابتدا وارد بازار شدند، سیستم های VMS اهمیت در بازار طراحی نشده بودند تا به صورتی متفاوت از دوربین های عادی، به آنها پاسخ دهند. بنابراین، دوربین های نیم کروی مسئول dewarping تصویر دارای اعوجاج ضبط شده توسط لنزهای fisheye پیش از فرستادن آن به VMS بودند. این به آن معنی بود که VMS ویدئو را همان طور که نمایش داده می شد ضبط می کرد. اطلاعات کامل از تصویر کروی اصلی در دسترس، ضبط نمی شد.

امروزه، بسیاری از تولیدکنندگان VMS فیلترهای dewarping را در نرم افزارهای خود می گنجاند. این امر به VMS ها اجازه می دهد تصویری با رزولوشن بالا از کل میدان دید دوربین فراهم کنند و سپس آن را به هر طریقی نشان دهند. به شیوه ای باز هم بهتر، می تواند این دیدها را به صورت همزمان ارائه کند. برای مثال ممکن است یک VMS نصب شده باشد تا ویدئو را از یک دوربین نیم کروی به شیوه هایی متفاوت نشان دهد.

  • فریم های پانورامیک می توانند کل محوطه یک ملک را با استفاده از تنها دو دید ۱۸۰ درجه نشان دهند.
  • فریم های زوم شده که مناطق مشخص مورد توجهی را نشان می دهند، به عنوان پیش فرض تنظیم شوند، طوری که انگار هر کدام یک دوربین مجزا هستند. چنین مناطقی شامل درها، ماشین صندوق داری، پیشخوان خدمات، کیوسک ها و غیره می شود.
  • یک تجربه PTZ مجازی، بسیار مشابه استفاده از یک PTZ واقعی که اجازه pan و زوم در تصویر کروی ۳۶۰ درجه اصلی را می دهد. گرچه زوم دیجیتال است، دوربین های ۶ و ۱۲ مگا پیکسلی امروزه راه طولانی را برای کاهش pixelization طی کرده اند که ممکن است رخ بدهد.

این که یک دوربین می تواند تمام این ها را به صورت همزمان انجام دهد بسیار قابل توجهاست اما این حقیقت که می تواند این کار را در حالت تصویر زنده و باز پخش، کاملا مستقل از یکدیگر انجام دهد، چیزی است که واقعا قدرت این دوربین ها را اثبات می کند. برای مثال اجازه دهید بگوییم که یک دوربین نیمه کروی برای پوشش یک پارکینگ مورد استفاده قرار می گیرد. یک خودرو در پارکینگ مورد خرابکاری قرار می گیرد. قبلا وقتی خسارت رخ می داد، اپراتورهای سیستم، کلوز آپی از آن خودرو در استریم زنده ویدئویی خود نداشتند. اما حال، با یک دوربین نیمه کروی که کل پارکینگ را پوشش می دهد و یک VMS که ویدئو را dewarping می کند، اپراتور سیستم می تواند یک فریم ویدئو را که تنها بر آن خودرو و محوطه اطراف زوم شده است پس از رویداد ایجاد کرده و سپس آن را به صورت بازپخش در زمان مورد بحث تماشا کنند. تمام جزئیات بصری توسط VMS اهمیت به عنوان بخشی از استریم ویدئویی اصلی با رزولوشن بالای فرستاده شده از دوربین، ضبط شده است.

به بیان دیگرچرا VMS اهمیت ، داشتن یک دوربین نیم کروی با dewarping VMS مانند داشتن توانایی نصب آنی یک دوربین جدید در هر زمانی است که به آن نیاز دارید، بدون نیروی کار یا تلاش برای پیکره بندی یا زوم آن و سپس تماشای ویدئویی از قبل از زمان نصب. این مساله جالب است.

هیچ راه حلی بی نقص نیست

گرچه دوربین های نیم کروی در بسیاری جنبه ها نوآورانه هستند، هنوز هم موقعیت هایی وجود دارد که دوربین های سنتی بهتر عمل می کنند. واضح ترین آنها مواردی است که نیازمند بزرگ سازی بسیار زیادی هستند. وضوح زوم اپتیکال ارائه شده توسط دوربین های PTZ در فاصله های زیاد بسیار بهتر از هر چیزی است که می تواند توسط زوم دیجیتال دوربین نیم کروی با بالاترین رزولوشن ارائه شود.

زاویه و پرسپکتیو نیز باید در نظر گرفته شوند. یک دوربین نیم کروی به عنوان بخشی از یک سیستم LPR که باید پلاک ها را از دوربین های مستقر شده در سطح خودرو بخواند، خوب عمل نمی کند.

نور نیز می تواند مساله ساز باشد. دوربین های نیم کروی با لنزهای fisheye در نور پایین یا متغیر خوب عمل نمی کنند، بنابراین برای این شرایط، بهتر است که به دنبال گزینه دوربین متفاوتی باشید یا برروی نور افکن مازادی برای روشن کردن ناحیه سرمایه گذاری کنید.

سرانجام، دوربین های نیم کروی با رزولوشن بسیار بالا به محبوبیت بیشتری دست پیدا می کنند و با این رزولوشن های بالا (۶ مگا پیکسل یا ۱۲ مگا پیکسل) نیاز به پهنای باند و ذخیره سازی بیشتری نیز احساس می شود. به علاوه رمزگشایی و تماشای چنین استریم ویدئویی با رزولوشن بالا نیازمند قدرت CPU بسیار بالایی از یک کامیپوتر شخصی است. بنابراین محدودیتی در تعداد مشاهده این دوربین ها به صورت همزمان در یک VMSاهمیت  وجود دارد. نیازمندی های سخت افزار و شبکه و هزینه های همراه آن برای پشتیبانی از دوربین های نیم کروی با رزولوشن بالا، باید در برابر مزایا و مقرون به صرفگی استفاده از دوربین های کمتر ارزیابی شود.

دوربین های نیم کروی به دلایل بسیاری روز به روز محبوب تر می شوند. وقتی با VMS اهمیت مناسب همراه شوند، می توانند پوشش عالی ارائه کنند و در پول مشتریان صرفه جویی کنند و در عین حال قابلیت ها و انعطاف پذیری هایی را ارائه کنند که به شیوه ای دیگر امکان پذیر نیست. فقط اطمینان حاصل کنید، دوربینی را انتخاب می کنید که رزولوشن کافی برای پشتیبانی از نیازمندی های زوم ارائه می کند و VMS ای که بتواند تصویر را در رزولوشن و فریم ریت مورد نیاز پردازش کند، آن را dewarp کرده و اجازه تنظیم و احضار پیش فرض های دیدهای مطلوب شما را بدهد. اگر تمام این مربع ها تیک خوردند، می توانید مطمئن باشید که دوربین های نیم کروی شما ارزش افزوده و عملکرد بهبود یافته ای برای سیستم نظارتی شما ایجاد می کنند.

چرا VMS اهمیت ؟

نویسنده:‌ Bret McGowan

منبع:‌ securitytoday.com

 

دوربین مداربسته می تواند فرشته نجات سالمندان شود

دوربین مداربسته می تواند فرشته نجات سالمندان شود

به لطف آخرین دوربین های مجهز به هوش مصنوعی، امکان تشخیص زودهنگام زمین خوردن سالمندان در خانه های نگهداری سالمندان در سراسر دنیا و حفظ جان آنها فراهم شده است. وقتی در کودکی شروع به راه رفتن می کنیم، زمین خوردن بخشی طبیعی ازین فرایند رشد محسوب می شود. اما همین زمین خوردن در سالخوردگی ممکن است موجب مرگ شود.

به گفته سازمان بهداشت جهانی، زمین خوردن دومین علت مرگ و میر تصادفی در همه جای دنیاست و برای سالمندان ریسک زمین خوردن بطور خاص بالاست. تحقیقات نشان می دهد، سالانه یک چهارم افراد سالمند بالای ۶۵ سال زمین می خورند و یک پنجم این تعداد دچار صدمات جدی مثل شکستگی لگن یا سر می شوند. و باید بدانید که تنها یکبار زمین خوردن، امکان زمین خوردن های مجدد را در این افراد ایجاد می کند.

چالش های تشخیص زمین خوردن به روش سنتی

سازمان ها و مراکزی که وظیفه نگهداری سالمندان و افراد ناتوان را برعهده دارند، مثل بیمارستان ها و خانه سالمندان و یا هر سازمان و ارگانی که به دلیل شرایط محیطی و جوی خطر افتادن افراد در محیط وجود دارد، باید گام هایی را برای پیشگیری از افتادن و همچنین روش هایی برای اقدامات سریع پس از رخداد حادثه انجام دهند. در حال حاضر، مشکل اینست که روش های نظارت بر این افراد همچنان پرریسک است.

سرعت عمل در تشخیص به موقع زمین خوردن و رسیدگی سریع به فرد امری حیاتی در نجات جان آن فرد محسوب می شود. طی سال های اخیر، افراد سالمند و کم توان از تجهیزات هشداردهنده شخصی که نیاز به فشردن دکمه برای اعلام خطر دارند، استفاده می کرده اند. اما ایرادهای فراوانی به این تجهیزات وارد است. به عنوان مثال این وسیله باید پوشیده شود مثلا به گردن یا مچ انداخته شود که این برای افرادی که آلزایمر دارند و یا معلول ذهنی هستند، مشکل و اکثرا غیرقابل استفاده است. مشکل دیگر اینست که این وسایل همیشه باید کامل شارژ داشته باشند و باتری آنها نیز هرزگاهی عوض شود. بنابراین حفظ و نگهداری آنها برای فرد آسان نیست. از همه مهم تر فشردن دکمه آنها هنگام حادثه است که اگر فرد بیهوش شده باشد و یا امکان حرکت در آن لحظه را نداشته باشد، عملا کارایی این دستگاه ها زیر سوال می رود و استفاده از آنها بیهوده است.

 دوربین های تشخیص افتادن : همیشه روشن و سریع

اخیرا، دوربین های AI جدید که از یک الگوریتم مخصوص برای نقطه گذاری و تشخیص فرد افتاده برروی زمین استفاده می کنند و سریعا آلارم می دهند، بدین منظور به بازار عرضه شده اند و بسیار مورد استقبال قرار گرفته اند.

به گفته برخی شرکت ها همچون هایکویژن، روز به روز بر تعداد مراکز درمانی و نگهداری که از دوربین های تشخیص زمین خوردن استفاده می کنند، افزوده می شود. این دوربین های هوشمند از هوش مصنوعی برای تشخیص سریع فردی که زمین می خورد بهره می برند و به سرعت به روش های از پیش تعیین شده آلارم می دهند.

الگوریتم تشخیص افتادن

یک دوربین هوشمند تشخیص افتادن، مدام در حال اسکن و نظارت بر محل تعیین شده است، و براساس قد افرادی که در دامنه دیدش قرار می گیرند تشخیص می دهد که فرد همچنان ایستاده یا نشسته است و یا نقش بر زمین شده است. اگر فرد مورد نظر زیر یک ارتفاع مشخصی حرکت کند و برای یک مدت زمان معین در یک محدوده بماند، دوربین این را زمین خوردن تشخیص می دهد و سریعا هشدار می دهد.

دوربین های تشخیص زمین خوردن چند ثانیه بعد از حادثه آلارم می دهد. دوربین ها می توانند در جایی مثل رستوران، لابی، محوطه بیرون مخفیانه نصب شوند تا جان افراد را از خطر مرگ نجات دهند. علاوه براین دوربین ها علت زمین خوردن را به کاربر نشان می دهد و این امر در علت یابی، بهینه سازی موارد ایمنی و تشخیص خطرات مختلف برای افراد و پیشگیری از زمین خوردن آنها در آینده نیز موثر واقع می شود.

با همه این توصیف های هیجان انگیز متاسفانه هوش مصنوعی اغلب تحت تاثیر اخبار منفی منتشره در رسانه ها است و حتی در فیلم ها هم به عنوان یک تکنولوژی ترسناک به تصویر کشیده می شود. این در حالیست که این تکنولوژی به هزاران روش مختلف از مردم سراسر دنیا در کار و زندگیشان محافظت می کند.

 

 

موتور جستجوی صنعت : https://kalasec.ir/